خلاصه مطالب: آیـا همشکل بودن واژه پارس درون «قوم پارس» با «پارس » دسیسه‌ای از طرف عرب‌ها بوده است؟ آیـا غذا درون عربی بـه معنی «بول شتر» است؟ و آیـا «غذا» نامـیدن خوراک ناهار و شام توطئه عرب‌ها بوده است؟


نویسنده همکار
متن زیر حاصل بازنویسی تحقیقی هست که آقای

علی سراج، داستان ضرب المثل هر که پی کلاغ رود در خرابه منزل کند از خوانندگان وبگاه «یک کلاغ» به منظور ما ارسال کرده بودند. داستان ضرب المثل هر که پی کلاغ رود در خرابه منزل کند از همـه خوانندگانی کـه در پیشرفت این وبگاه ما را با معرفی، تحقیق یـا پیشنـهادهای خود یـاری مـی رسانند متشکریم.
  • بر خلاف ادعای شایعه: داستان ضرب المثل هر که پی کلاغ رود در خرابه منزل کند دو معنای کلمـه پارس ربطی بـه عرب‌ها ندارد.
    شایعه با اشاره بـه همشکل بودن لغت «پارس » و «قوم پارس» ادعا مـی‌کند کـه «این ضربه‌ای بود کـه از تازیـان خورده‌ایم کـه مـی‌خواستند ما پارسیـان را خرد و کوچک کنند کـه این لقب را بـه پارسیـان دادند» کـه به وضوح استدلالی عاری از منطق است، چرا که:
  • لغت «پارس» عربی نیست، چرا کـه در عربی «پ» وجود ندارد! بعد عرب‌ها «این لقب را بـه پارسیـان» ندادند!
  • عرب‌ها قوم پارس را «فارس» مـی‌گویند، ولی بانگ سگ را نباح ،عواء و هریر مـی‌نامند، نـه «فارس »!
  • نام «قوم پارس» لااقل از زمان هخاان وجود داشته هست و اختراع عرب‌ها نیست:
    لغتنامـه دهخدا: درون پارسی باستان (کتیبه های هخا) پارسه نام یکی از اقوام ایرانی مقیم جنوب ایران هست که مقر ایشان را نیز پارس نامـیده اند.
  • همشکل (Homonym) بودن کلمات با معانی متفاوت درون غالب (همـه؟) زبان‌ها پیدا مـی‌شود و عجیب نیست.
  • در حقیقت: غذی درون عربی بـه معنی بول شتر است؛ اما غذاء بـه معنی خوراک
    کلمـه‌ای درون عربی وجود دارد کـه «غَذی» نوشته و «غذا» خوانده مـی‌شود (مانند موسی و موسا) و به معنی بول شتر است. داستان ضرب المثل هر که پی کلاغ رود در خرابه منزل کند همچنین کلمـه «غِذاء» (بر وزن نساء) درون عربی بـه معنی خوراک است؛ جمع آن «اغذیـه» و عمل آن «تغذیـه» است. تقصیر از عرب‌ها نیست کـه ما همزه انتهای غذاء و املاء و انشاء را حذف کرده‌ایم.
    منبع: معنی کلمـه غذی و غذاء

از جراید

تا لحظه انتشار یک کلاغ این شایعه را درون هیچ یک از خبرگزاری‌های داخلی نیـافته است.

نمونـه شایعه:

لطفا جهت آگاهی دوستان و احترام بـه کلمـه پارس کـه همان فارس است، بـه دوستان پارسی زبان خود اعلام نمایید که:
سگ واق واق مـی‌کند (عو عو مـی کند) نـه پارس. این ضربه‌ای بود کـه از تازیـان خورده‌ایم کـه مـی‌خواستند ما پارسیـان را خرد و کوچک کنند کـه این لقب را بـه پارسیـان دادند. لغت نامـه دهخدا مـی نويسد:
غذاغذا. [ غ َ ] (ع اِ) بول شتر. (اقرب الموارد). رجوع بـه غذی شود..
غذا درون زبان عربی یعنی بعد آب شتر یـا همان شاش هست که این هم یکی دیگر از ضربه‌های تازیـان هست کـه به هنگام خوردن شام یـا ناهار مـی‌گفتند بگویید، غذا مـی‌خوریم. بـه جای کلمـه غذا از خوراک استفاده نمائید. سپاس گذارم.
خواهشمندم این دو مورد را بـه به دوستان فارسی زبان خود گوش زد کنید. جهت اطلاع بیشتر مـی‌توانید بـه لغت‌نامـه دهخدا مراجعه نمایید

منابع:

  • فرهنگ بزرگ جامع نوين عربي بـه فارسي (فارسی)
  • لغتنامـه دهخدا (فارسی)
  • کلمات کلیدی: ادرار شتر، بول شتر، البول الجمل، غذا، پارسی، فارسی، عربی




    [يک کلاغ: سگ پارس نمـی‌کند و معنی غذا درون عربی بول شتر است؟ داستان ضرب المثل هر که پی کلاغ رود در خرابه منزل کند]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 23 Jul 2018 03:41:00 +0000